شهید همت الله شمسایی

• علت شهادت : اصابت ترکش خمپاره در نبرد با دشمن بعثی
• عامل شهادت : نیروهای بعثی
• شرح علت شهادت : شهید مدافع وطن همت الله شمسایی از پرسنل کادر ژاندارمری بودند که برای شرکت در جبهه های دفاع مقس به صورت داوطلبانه به خط مقدم در استان خوزستان اعزام شدند و در تاریخ 1359/10/4 براثر ترکش خمپاره رژیم

• بعثی به شهادت رسیدند.

به خدمت درژاندارمري در آمد و در اغلب استانها و شهرستانهاي كشورمان بخدمت مشغول شد و در اواخر در خرمشهر و آبادان خدمت نمود، كه به بندرعباس انتقال يافتند .در ناحيه ژاندارمري بندرعباس به شغل خود ادامه داد. تا اينكه اولين جرقه هاي انقلاب اسلامي رقم زده شد وتظاهرات ملت اوج عظيمي يافت واعلاميه هاي امام را به خانه مي آورد ومطالعه مي نمود وباچند تن از دوستان مبارز رابطه

داشت باتوجه به اينكه خود از مأمورين دولت بود وقاعدتا" مي بايست از رژيم درمقابل نيل خروشان ملت حمايت كند ولي او مي گفت من در درجه اول مسلمان، بعد ايراني هستم. در اداره مربوطه با چندتن از همكاران كارشان به بحث وجدال كشيده بود حتي تصميم گرفته بودند دونفرازكساني كه در مقابل مردم ايستاده بودند وبه انقلاب ورهبر انقلابيون توهين مي كردند نابود كند چندين بارسرويس اتوبوس ژاندارمري مورد

حمله انقلابيون قرارگرفته بود وسربازان مسلح مي خواستند مردم را به ركبار ببندند كه ايشان آنها را از اين عمل ضد مردمي برحذر داشتند ،ايشان توسط سازمان ضد اطلاعات ارتش شناسايي شده و نامشان درليست مخالفين قرارگرفته بود وچندين بار به ايشان تذكر داده بودند. ولي ايشان اثري نداده بودند تا اينكه انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني كبير به پيروزي نائل آمد و پس از مدتي ادارات دولتي وغيردولتي

انجمنهاي اسلامي راتشكيل دادند او نيز درتشكيل انجمن اسلامي محل در ناحيه ژاندارمري نقش بسزايي داشت وخود مسئوليت انجمن اسلامي را برعهده گرفت ومسجد ناحيه را تأسيس نمود مسئوليت مسجدرا برعهده گرفتند باشروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران ايشان نيز با مراجعت زياد به فرمانده شان تقاضاي اعزام به جبهه ها را نمودند اما فرمانده از اعزام ايشان ممانعت بعمل آوردند و مي گفتند كه وجود شما براي اينجا ضروري

است وشما بايد درسنگر مسجد وانجمن اسلامي باشيد. و اينجا بيشتر به شما احتياج است تا اينكه براي چندمين بار كه به مسئولين ناحيه مراجعه نمودند وتقاضاي اعزام مي كردند با احترام زياد واينكه اگر اجازه ندهيد به جبهه بروم از ارتش استعفاء مي دهم وازطريق بسيج جبهه مي روم ولي اين بار ديگرمسئولين ناحيه ژاندارمري تقاضاي ايشان را نتوانستند رد كنند و بهمراه يك گروهان از افراد گروه ايشان

را به جبهه اعزام نمودند و در روز29 آبان ماه با نزديكان خداحافظي نموده وصبح مورخه: 1/9/1359 تمام نزديكان را به خدا سپرد و همراه با يك جلد كلام ا... مجيد ويك تقويم وبا لباس رزم كه همان لباس خدمت ايشان بود به جبهه رفتند و پس از رزم باكفار درجاده ماهشهر آبادان درپنجشنبه شب 4/10/1359 موقعي كه روح مومنان متوجه حق است با خواندن دعاي كميل و عبادات ديگر

ارتباط با ائمه پيدا مي كند درساعت1430دركيومتر 12ماهشهر آبادان در سنگر دراثراصابت تركش خمپاره توپ دشمن به ناحيه قلب به درجه رفيع شهادت نائل گرديد. پيكر ايشان پس از چند روز به بندرعباس انتقال يافت و در روز يكشنبه 7/10/59 در روز اربعين از مسجد فاطميه به بهشت زهرا محل تشييع و در گلزار شهداي بندرعباس آرام گرفت

• دین : اسلام
• وضعیت تاهل : متاهل
• درجه : استوار1
• استان سکونت : هرمزگان
• شهر سکونت : بندرعباس
• تحصیلات : ابتدایی
• نوع استخدام : کادر ژاندارمری

• تعداد فرزندان : 7
• تعداد پسرها : 1
• تعداد دخترها : 6
• تاریخ حادثه : 1359/10/04
• استان حادثه : خوزستان
• محل دفن : گلزارشهدای بندرعباس