
من و رفیق شهیدم
نویسنده
: فرزند شهید
اگر من هم پدر داشتم من و رفیق شهیدم پدرم شهید ناصر بشنام
می توانستیم هر روز صبح با صدای دلنشین پدرم بیدار شوم
می توانستم هر روز همراه پدرم به مدرسه بیایم و در بین راه تمام دلتنگی هایم را به او بگوییم و با غرور تور ا به تمام دوستانم نشان دهم
پدرم آرزو داشتم که تو را داشته باشم تا با هم فوتبال بازی کنیم پارک برویم و کوهنوردی کنیم ...
پدرم من دلتنگ یک لبخند قشنگ و زیبای تو هستم هر چند که تو همیشه پیشم هستی ولی من توانایی و درک دیدن تو را ندارم.
پسر گلت آقا روح الله
می توانستیم هر روز صبح با صدای دلنشین پدرم بیدار شوم
می توانستم هر روز همراه پدرم به مدرسه بیایم و در بین راه تمام دلتنگی هایم را به او بگوییم و با غرور تور ا به تمام دوستانم نشان دهم
پدرم آرزو داشتم که تو را داشته باشم تا با هم فوتبال بازی کنیم پارک برویم و کوهنوردی کنیم ...
پدرم من دلتنگ یک لبخند قشنگ و زیبای تو هستم هر چند که تو همیشه پیشم هستی ولی من توانایی و درک دیدن تو را ندارم.
پسر گلت آقا روح الله
شهدا مرتبط :
شهید ناصر بشنام