
شهدا شرمنداه ایم؟ اما چرا؟
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه، 06 مهر 1402 ساعت 06:54
آیا دفاع مقدس تنها اشاره به جنگ 8 ساله با عراق دارد؟ چرا دشمن با اقدامات ناجوانمردانه، دانشمندان و نخبه های کشور ما را ترور می کند؟ به راستی چرا ما خود را شرمنده شهدا می دانیم؟
31 شهریور فرا رسید و هفته دفاع مقدس شروع شد، همه ساله آغاز مراسم این هفته هم با رژه نیروهای مسلح در تمام کشور کاملا مشهود و قابل لمس است.
تقریبا می توان گفت به دلیل توجه ویژه ای که از رسانه های کشورمان و حتی رسانه های بین المللی به این مناسبت ملی و غرور انگیز ما جلب می شود تمام هموطنان در جریان آغاز این هفته قرار می گیرند، هرچند این هفته از مهمترین مناسبت های کشور ما می باشد و نیازی به یادآوری آن وجود ندارد.
دفاع مقدس یادآور رشادت ها و جانبازی هایی است که رزمندگان ما در طول جنگ تحمیلی داشته اند، اقداماتی که یک واژه سخت و پرتنش مانند "جنگ" را برای مردم به یک مفهوم قابل تامل و غرور انگیز تبدیل کرده است، جنگی که سراسر آن حماسه است و اقتدار، غرور است و غیرت، آثاری دارد که هنوز هم ما آن ها را جلوی چشمانمان مشاهده می کنیم.
و اما، "شهدا شرمنده ایم" جمله ای که با عمق وجود آن را درک نکرده ایم و زیاد شاهد نقل و قول آن در جامعه هستیم، هر کس به زعم خود از این واژه استفاده می کند، اما یک نکته بسیار مهم در این خصوص وجود دارد که اغلب ما از آن غافل بوده ایم و موجب شده این جمله گاها به لق لقه زبان ما تبدیل شود.
اصلا چرا ما خود را شرمنده شهدا می دانیم؟ این سوال را از خود بپرسید؟ چرا؟ اغلب جوابی ساده و در دسترس به آن می دهیم و آن چیزی نیست جز اینکه شهدا برای امنیت ما جان خود را فدا کرده اند و در این راه اسیر، جانباز، آزاده یا شهید شده اند، خوب جواب درستی است اما قطعا کافی نیست.
کمی کاملتر به سوال پاسخ می دهیم: چون این عزیزان امنیت خود و خانواده شان را فدای امنیت ما کرده اند، نوعروس، نوزاد، پدر و مادر، پیر و سالخورده، بسیاری از مشغله های عصر حاضر که ما با آن ها درگیر هستیم را رها کرده و به جنگ رفته اند، رفتنی که احتمال بازگشت آن اصلا روشن نبوده و جوان و نوجوانی که می توانست وقت خود را برای تفریح، ورزش یا فعالیت های دیگری از این دست صرف کند آن را با توپ، تانک، خمپاره و میدان مین معاوضه کرده است.
جوانانی که تفریح شان توپ و خمپاره، بازیگاه شان میدان مین و مسافرتشان اسارت در سخترین شکنجه گاهای رژیم بعث بوده و ما به این دلایل خود را شرمنده آن ها می دانیم، این ها از جمله جواب هایی است اغلب می توان مشاهده کرد، اما بازهم کامل نیست!!!
در واقع پاسخ چرایی این جمله و شرمندگی که ما از آن یاد می کنیم، بخاطر انتظاراتی است که از خودمان داشته و داریم یا کارهایی که به ظاهر قادر به انجام آن بوده ایم اما آنطور که باید و شاید برای اجرای آن تلاش نکرده ایم، خوب با این تفاسیر شرمندگی مسئله ای معقول است اما بازهم برای جواب سوال ما کافی نیست.
پاسخ دیگر می تواند این باشد که این شهدا و ایثارگران عزیز ما جان خود را فدای عزتمندی، رشد، توسعه و پیشرفت کشور کرده اند، که اکنون با قدرت در برابر تمام قدرت های دنیا ایستاده ایم و ابتکار عمل در تمام مذاکرات بین المللی در اختیار نمایندگان ما قرار دارد و قطعا این دستاورد بزرگ و ارزشمندی برای هر کشور است.
کلام را کوتاهتر می کنیم و به سراغ پاسخ اصلی می رویم، خوب چرا شرمندایم؟ اصلی ترین علت شرمندگی را باید در "عدم شناخت" خود جستجو کنیم، به راستی چند نفر از ما می تواند ادعا کند که شناخت خوب و مطلوبی از شهدا داشته؟
آیا ما فرهنگ شهادت و منش شهیدان را درک کرده ایم؟ کدامیک از دستگاه های ملی می تواند ادعا کند که پس از گذشت حدود 35 سال از پایان جنگ آنچنان که باید و شاید به این موضوع پرداخته و در مسیر انتشار این فرهنگ تلاش کرده؟ قطعا نمی توان تعداد قابل توجهی در این خصوص یافت چرا که از طراحی های موجود بر روی لوازم و التحریر گرفته تا نحوه استفاده البسه و پوشش جوانان در کشور می توان ادعا کرد که موفقیت قابل توجهی در این خصوص حاصل نشده و برخی از الگوهای وارداتی نامتعارف که تحت تاثیر فضای رسانه ای و مجازی وارد کشور شده جای طراحی ملی و با اصالت ما را گرفته و باید قبول کرد که محتوای اصلی افکار جامعه به ویژه جوانان و نوجوانان را به خود جلب کرده است.
نکته مهم دیگری هم در خصوص دفاع مقدس وجود دارد که چندان مورد توجه قرار نگرفته و آن خلاصه کردن دفاع مقدس به یک هفته است، در حالی که ما حدود17 هزار شهید ترور داریم که بعد از پیروزی انقلاب و پایان جنگ به شهادت رسیده اند، ترورهایی که هنوز خبر تلخشان از ذهنمان خارج نشده و این موضوع نشان می دهد که نه تنها این دوران به جنگ 8 ساله جنگ با عراق ختم نمی شود بلکه هر روز از تقویم کشور روزی از دفاع مقدس است.
ترور شهیدان "علی محمدی"، "مجید شهریاری"، "فریدون عباسی" و سردار شهیدمان حاج "قاسم سلیمانی" در سال های اخیر به ما می گوید که دفاع مقدس هنوز ادامه دارد، هنوز عزتمندی کشور ما برای دشمنان تهدید است و آن ها از هیچ اقدامی برای توقف رشد و شکوفایی ما دریغ نخواهند کرد.
شهدای والامقامی که از آن ها یاد شد تلاش کردند، به شناخت رسیدند و به شرمنده بودن اکتفا نکردند، به بیانی ساده و آشنا راهی شدند و از این مسیر پر پیچ و خم سر بلند بیرون آمدند.
این در حالیست که اطلاعات کمی که ما از جنگ و شهدا داریم موجب شده نه تنها ما بلکه نسل های بعد از جنگ، جوانان و نوجوانان امروز کشور نیز شناخت مطلوبی از مفهوم جنگ و دفاع مقدس نداشته باشند، به طور مثال فیلم سینمای "حمله به اچ 3" را به یاد دارید، چه احساس خوشایندی داشت که خلبانان کشور ما این عملیات پیچیده و دور از تصور را با آن صلابت و اقتدار به اجرا گذاشته بودند، حرکات غرور آفرینی که نشر آن ها از یک جا به بعد تقریبا کم رنگ یا متوقف شد.
در فضای مجازی به طور اتفاقی به بهترین خلبان جنگده اف 4 جهان برخوردم، جالبتر اینکه این خلبان شهید "حسین خلعتبری" ملقب به "شکارچی اوزا" بود یک خلبان ایرانی بود، یا نخبه های دیگری چون شهید "عبدالرسول زرین" بهترین تک تیرانداز در جنگ های معاصر، شهید ابراهیم هادی"، مهدی باکری"، شهید "زین الدین" که خوشبختانه چندی است مجددا مورد توجه ویژه اصحاب سینما قرار گرفته و آثار سینمایی از آن ها ساخته شده یا در دست تولید است.
همچنین حرکت جالب دیگری در سیمای کشور که می توان از آن یاد کرد، برنامه "دایره طلایی" که مدتی است این برنامه با استفاده از تصاویر شهدائی چون شهید "ابراهیم هادی" که در ورزش کشتی فعالیت داشتند اجرا می شود، کشتی ورزش اول کشور ماست و برخلاف سایر رشته ها که ممکن است فردی به آن علاقه نداشته باشد مورد توجه تمام هموطنان قرار دارد و یادآور روح پهلوانی و بزرگانی چون "پوریا ولی" و دیگر اسطورها چون "غلامرضا تختی" است.
اکنون این حرکت پسندیده موجب می شود جوان و نوجوانی که به دلیل عشق و علاقه خود به ورزش و کشتی با شوق و هیجان این برنامه را تماشا می کند با ابعاد متفاوت و دیگری از شهدا آشنا شود، مخاطب در می یابد که شهیدان خارج از این مقام عالی و قابل احترامی که دارند، پدری، همسری، فرزندی، دانشجو، محصل یا ورزشکاری بوده و در مشاغل مختلفی مشغول به کار بوده اند که خود این موضوع می تواند موجب ایجاد انگیزه و الگو قرار دادن شهیدان برای جامعه نسل امروز کشور شود.
یکی دیگر از اقداماتی که می تواند جوانان را در شناخت شهدا یاری کند معرفی کتاب هایی است که در خصوص زندگینامه این عزیزان به تحریر آمده است.
کلام آخر اینکه ما هر یک به نوبه خود در شناساندن راه، روش و سیره زندگی شهدا، دفاع مقدس و انقلاب نقش بزرگی داریم، باید بدانیم که تنها با "حفظ آثار دفاع مقدس" نمی توانیم دین خود را به این موضوع ادا کنیم، نکته دیگر هم اینکه شرمندگی ما نه تنها به درد شهدا، بلکه به درد خود، خانواده و کشورمان هم نخواهد خورد، بهتر است در هر پست و مقامی که قرار داریم برای رسیدن به شناخت درست از این راه و روش تلاش کنیم و ضمن نشر دادن این مهم آن را در زندگی خود رواج دهیم، شاید زمانی برسد که از هر یک از ما نیز در این خصوص یاد شود.
به قلم: ستوانیکم حسن محمدی/ خبرنگار پایگاه خبری پلیس استان قزوین
دیدگاه های شما :